گفتگو با «مانکوف»



 یحیى تدین

•از او مى پرسم آیا مسئولیت جدید بر روى روابط کارى اش با موسسه کارتون بانک تاثیر گذارده است؟

یکى از تعهدات من در مقابل «کارتون بانک» این است که از کاریکاتوریست هاى مختلف براى «نیویورکر» استفاده کنم و نیز گروه هاى جدیدى از کاریکاتوریست ها را شناسایى کنم و به کار بگیرم، این کارها باعث شده من هم سردبیرى کنم و هم تقریباً کار تجارت مربوط به کاریکاتورها را انجام دهم، پرسه زدن میان این دو انتخاب کمى عجیب است، پرداختن به عرضه و فروش کارتون و هم زمان انتخاب و دبیرى بخش کاریکاتور. البته این موقعیت خوبى براى من فراهم کرده و همین طور یک موقعیت خوب براى بهبود وضعیت کارتون در مجله هم هست.

•آیا این بانک فقط مختص کارتونیست هاى «نیویورکر» است؟

نه براى همه آزاد است، اما الان بیشتر از ۷۰ سال تجربه نیویورکر در زمینه کارتون را جمع آورى کرده ایم، حدود شصت هزار مطلب در مورد این کارتون ها را در اختیار داریم، همه اینها در بانک ما وجود دارد. ما هر هفته حدود ۱۰۰۰ تصویر را براى هر شماره آماده مى کنیم تا از میان آنها انتخاب کنیم. چیز جالبى برایتان بگویم ما در «کارتون بانک» حدود ۲۵۰۰۰ کاریکاتور داریم که هیچ کدام آنها در «نیویورکر» چاپ نشده اند.
به این خاطر من همیشه به دنبال مصالح جدیدم، دنبال آدم هاى جدید، هم براى «کارتون بانک» و هم طبیعتاً براى « نیویورکر». البته من در حال حاضر نمى گویم همه کس کارهایشان را بفرستند تا من در مجله آنها را چاپ کنم، اما مطمئن باشید در اینجا براى ورود استعدادهاى جدید و ایده هاى جدید باز است.

•این جورى به نظر مى آید که شما مى خواهید برچسب خودتان را پاى همه کاریکاتورهاى مطرح دنیا بچسبانید ولى سئوالم این است که شما مگر چقدر فضا براى انجام چنین کار عظیمى دارید تا در اختیار همه هنرمندان مطرح قرار دهید؟

البته ما این اندازه امکانات نداریم که با همه هنرمندان قرارداد ببندیم و حالا هم این طورى نیست که همه کاریکاتورهایى که در «نیویورکر» چاپ مى شود با هنرمند آن هم قرارداد امضا کرده باشیم، ولى این گونه آثار نهایتاً در ادامه کار منجر به عقد یک قرارداد مى شود. وقتى ۲۰ سال پیش کارم را به عنوان یک «کارتونیست» شروع کردم پدرم به من گفت: «تو مى خواى یک چنین کارى را انجام دهى؟ این کار را که قبل از تو خیلى هاى دیگر شروع کرده اند و دارند انجام مى دهند؟»
به او جواب دادم: «درسته پدر اما شاید یکى از آنها بخواهد بمیرد.» (خودش مى خندد).
وقتى که یک فضاى بزرگ وجود ندارد که همه قادر باشند توى آن وارد شوند مسلماً یک چنین جایى براى «نیویورکر» هم نمى تواند وجود داشته باشد. اما با این حال مردم تلاش مى کنند تا وارد شوند.

•به نظرم شما مدام منتظر چیزهاى جدیدى هستید که وارد شوند؟

آره تقریباً، من دوست دارم همه چیزهاى جدید را نگاه کنم، خیلى از آنها به کار ما نمى آید، بعضى از هنرمندان با کلاس کار ما در «نیویورکر» آشنا نیستند و نمى دانند شوخى هایى که ما استفاده مى کنیم از چه سبک و سیاقى است شاید خیلى از آنها به جوک هاى من هم نمى خندند، ولى چیزى که در «نیویورکر» اتفاق نمى افتد این است که ما بخواهیم به طور تصادفى یا شانسى جوک ها را انتخاب کنیم. ما تلاش مى کنیم مردم تشویق شوند از نقطه نظرهاى متفاوت ترى به مسائل اطراف خود نگاه کنند که هم تازه تر است و هم دقیق تر، اگر آنها داراى چنین ویژگى هایى شوند از شوخى هاى ما لذت خواهند برد و به مذاقشان خواهد نشست.

•غیر از هنرمندانى که با شما قرارداد ثابت دارند، اگر خواسته باشیم معدل بگیریم هر هفته چه میزان کارهاى جدید براى چاپ به دست شما مى رسد؟

چندین هزار و صدها نمونه هم از آنهایى که با ما قرارداد دارند. در هر حال هر هفته ۱۵ تا ۲۰ اثر را انتخاب مى کنیم و ۰۰۰/۱۰ دلار براى آنها مى پردازیم. ما از همه کاریکاتور قبول مى کنیم، از کاریکاتوریست ها، از غیرکاریکاتوریست ها، از نمایش نویس ها، سناریونویس ها هر کسى که ایده طنزى داشته باشد. من یک مجموعه جالب از یک نمایشنامه نویس معروف را در اختیار دارم، روزى که کارپردازش مراجعه کرد به او گفتم: «از طرف من از ایشان تشکر کنید و بگویید اگر ایشان براى من کاریکاتور نمى فرستد توقع نداشته باشد من برایش نمایشنامه بفرستم.» (خودش مى خندد).
بعضى وقت ها مردم زنگ مى زنند و مى گویند یک ایده جالب دارند و من گوش مى دهم. هنرمندانى که با ما قرارداد دارند هفته اى ۱۰ تا ۲۰ ایده به من مى دهند. اگر مردم چیزى مى فرستند به خاطر عشق و علاقه به طنز و هنر است آنها معمولاً چیزى بابت آن مطالبه نمى کنند.

•کار یک دبیر کاریکاتور واقعاً چیز ظریفى است و مسلماً بى طرفانه!

شاید درست باشد اگر بگویم پایان کارها به من ختم مى شود. از سال ۱۹۳۰ تقریباً کمیته اى درست شد که آن موقع آن را آقاى «جیمز گرافتى» (James Geraphty) اداره مى کرد و تا سال ۱۹۷۳ ادامه داشت و بعد از آن هم آقاى «لى لورنز» همان کار را دنبال کرد و حالا هم که این مسئولیت به من محول شده است.
باید بگویم من آدم نجیبى هستم ولى ترسو نیستم، این چیزى است که دنیاى «کارتون» به ما آموخته است، در این دنیا شما باید هم دقیق باشید و هم بصیر. مسلماً اگر شما یک کارتونیست هستید و بیشتر از ۲۰ سال هم تجربه دارید اطمینان مى دهم به جایى رسیده اید که فرق میان شوخى هاى تمیز و بامزه را از شوخى هاى کثیف و بى مزه تمییز دهید.

•مایل هستید راجع به کاور (روى جلد) صحبت کنید؟

مسئولیت آنها با «فرانسیس مولى» (Francois Mouly) است، البته من هم تا حدودى نفوذ دارم. فکر مى کنم هر دوى ما مى توانیم در کارهاى هم نفوذ داشته باشیم. قطعاً من مى توانم روى یک نوع کاور که کاریکاتور است نظر داشته باشم. ما متعهد شده ایم که روى جلدهاى مجله طرح باشد. من براى شماره ۱۵ دسامبر که قرار بود یک کاریکاتور باشد برایش تعدادى کاریکاتور آماده کردم چیزهایى که مى دانستم به دردش مى خورد. اما دیگر جلوتر نمى روم که بگویم مثلاً بهتر است این را انتخاب کنى، یا مثلاً این را پوستر کنى، نه من هیچ وقت چنین کارى نمى کنم.

•فکر مى کنى بهترین راه حل چیست؟

بهترینش این است که بگویم عقیده دارم در یک عصر طلایى کاریکاتور زندگى مى کنیم. من به این مسئله اعتقاد دارم من فکر نمى کنم طرح ها فرم هاى مرده اى هستند اصلاً این جورى فکر نمى کنم. اگر فرم یک کاور طرح یا کاریکاتور باشد این یک فرم مرده نیست. مهم این است که ما یک نسل با استعدادهاى شگفت انگیز را به سمت جلو هدایت کنیم من نمى خواهم از کسى شکوه کنم هر چند به طور طبیعى آدم بهانه جویى هستم اما اعتقاد دارم براى یک کارتونیست چندان جالب نیست که فقط تلاش کند آثارش در «نیویورکر» چاپ شود. البته این چیزى است که انتخابش به من محول شده است. این کارى است که بلدم همان طور که بلد نیستم کار یک راننده کامیون را انجام دهم.

........................................
پى نوشت :
.......................................
۱ _ گفت وگوى بالا حاصل ملاقاتى کوتاه با مانکوف بوده که آقاى استاک آن را در سایت اختصاصى خود به چاپ رسانده است. آدرس آن این است.
www. Bob Staake. com

شیاطین در ساتیریکون


 حسن کریم زاده:

مرکز فرهنگى لنیکا، براى بیست و هفتمین بار مراسم اختتامیه و اهداى جوایز فستیوال جهانى سایتریکون ۲۰۰۴ را در محل موزه کوپر شهر لنیکا برگزار کرد. کمیته اجرایى فستیوال جهانى سایتریکون- که از طرف نشریه معتبر ویتى ورلد به عنوان یکى از ۱۰ فستیوال برتر جهان طبقه بندى و معرفى شده است- آبان ماه هر سال، فراخوان شرکت در مسابقه را براى بیش از یک هزار هنرمند در سراسر جهان ارسال کرده و از آنان دعوت مى کند تا آثار جدید خود را در زمینه هاى کاریکاتور، گرافیک، مجسمه و عکس هاى طنز آمیز- با در نظر گرفتن بخش هاى «طنز اجتماعى» و موضوع اختصاصى هر دوره- ارسال کنند.
فستیوال سایتریکون از آن دست نمایشگاه هایى است که به راحتى نمى توان از غربال کمیته انتخاب آثار گذر کرد و به دیوار هاى نمایشگاه راه یافت! شاید به جرات بتوان گفت که ۴۰ درصد هنرمندان مطرح عرصه گرافیک و تصویر سازى در منطقه اى به وسعت ۳۱۲۶۸۵ کیلومتر مربع در قلب اروپا، واقع در حاشیه جنوبى دریاى بالتیک؛ با نام پولند یا لهستان گرد هم آمده اند و طراحى پوستر را از نان شب واجب و ضرورى تر مى دانند! گویى دولتمردان این کشور هم مى دانند که اعتبار مملکت شان را باید در بین خیل هنرمندان شان جست وجو کنند، نه در منابع و معادن طبیعى گاز، طلا، نقره و زغال سنگ!
بنابراین بعید به نظر نمى رسد که سخت گیرى هایى از این دست در نمایشگاه ها و مسابقات شان اعمال شود. شاید دوستانى که تاکنون نامه تاسف آمیز این نمایشگاه را مبنى بر «رد شدن آثارشان و اظهار امیدوارى براى راه یابى آنها در دوره هاى بعد» دریافت کرده اند عرایض فوق را تایید نمایند.
موسسان این فستیوال، دو هنرمند لهستانى به نام هاى آندرى تومیالوچ و رابرت شکوکا بودند که به همت آنها نخستین مسابقه سایتریکون در سال ۱۹۷۷ به صورت محلى در ورشو و براى هنرمندان این شهر برگزار شد.
یک سال بعد مسابقه به صورت سراسرى و صرفاً براى طراحان لهستانى افتتاح شد. در سال ۱۹۸۰ بخشى نیز به نام (Photo- joke) اضافه شد که در برگیرنده عکس هاى طنز آمیز بود. کاریکاتور ها نیز در دو بخش طنز اجتماعى و فکاهى طبقه بندى و ارائه مى شدند.
اما برگزارى آن به صورت کنونى و بین المللى، از سال ۱۹۸۵ آغاز شد و تمام آثار هنرمندان کاریکاتوریست، مجسمه ساز، گرافیست و عکاس را در بر مى گرفت. مسئولان اجرایى سایتریکون آثار برگزیده هر دوره را در قالب کتابى در قطع خشتى _ با گرافیک متفاوت- منتشر و براى هنرمندانى که آثارشان در آن به چاپ رسیده باشد ارسال مى کنند.
علاوه بر آن پوستر و کارت دعوت هر دوره از نمایشگاه توسط یکى از طراحان گرافیک لهستان، در نهایت بدعت و جذابیت بصرى خلق مى شود، که از آن بین مى توان به پوستر هاى خلق شده توسط ویسلاو والکوسکى (۱۹۹۱)، لیزک ویشنفسکى (۱۹۹۷) و یان لنیتسا (۱۹۹۸) اشاره کرد که علاوه بر مقبولیت در کشور خود، از شهرت بین المللى نیز برخوردارند.
اما در این دوره (سایتریکون ۲۰۰۴) که با موضوع «طنز اجتماعى» و نیز موضوع اختصاصى «شیطان» برگزار شد، تعداد ۳۰۷۷ اثر خلق شده توسط ۷۷۴ هنرمند از ۵۶ کشور به دبیرخانه نمایشگاه رسید که نهایتاً تعداد ۲۲۹ اثر از ۱۴۱ هنرمند به بخش مسابقه راه یافت.
داورى این دوره را هفت داور بین المللى- تحت نظر ژوزف ویلکون- به عهده داشتند که در این بین، ۳ نام آشنا (براى طراحان ایرانى) به چشم مى خورد؛ میروسلاو بارتاک، نزیه دانیال و میخائیل زلاتکوفسکى.
جایزه بزرگ امسال؛ شامل ۵۰۰۰ زلوتى (معادل ۱۶۶۶ دلار آمریکا) به میروسلاو گرین از لهستان تعلق گرفت.
در بخش «طنز اجتماعى»؛ جایزه نخست؛ شامل مدال طلا به اضافه ۴۴۰۰ زلوتى به نوربرت سارنه کى از لهستان، جایزه دوم شامل مدال نقره و ۴۱۰۰ زلوتى به ویلهلم رى زینگ از هلند، جایزه سوم شامل مدال برنز و ۳۸۰۰ زلوتى به میهایى ایگنات از رومانى و جایزه افتخار (به طور مشترک) به یرى اسلیوا از جمهورى چک و آندرى گرانیاک از لهستان، به مبلغ ۳۰۰۰ زلوتى اهدا شد.
همچنین در بخش اختصاصى، با موضوع «شیطان» جایزه نخست (مدال طلا و ۴۴۰۰ زلوتى) به لکس دروینسکى از آلمان، جایزه دوم (مدال نقره و ۴۱۰۰ زلوتى) به ملگورزاتا لازارک از لهستان، جایزه سوم (مدال برنز و ۳۸۰۰ زلوتى) به ویکتور کودین از اوکراین، و جایزه افتخار (به طور مشترک و به مبلغ ۳۰۰۰ زلوتى) به ویتولد ویسى رویچ و گریگور شوموسکى از لهستان تعلق گرفت.
در ضمن جوایز ویژه اى نیز به ارزش ۳۰۰۰ زلوتى، از طرف شهردارى لنیکا، نمایشگاه سایتریکون، مرکز فرهنگى لنیکا، و موزه کاریکاتور ورشو، به ترتیب به پیمان رحیمى زاده از ایران، ایگور اسمیرنوف از روسیه، گرهارد گپ از اتریش و آرتور اسکورونسکى از لهستان اهدا شد.
گفتنى است که آثار شش هنرمند ایرانى به نام هاى محمدامین آقایى، محمد بابایى، حسن کریم زاده، ادیک بغوسیان، ایمان نورى نجفى و پیمان رحیمى زاده به نمایشگاه کتاب این دوره راه یافته است.

گفتگو با هادی حیدری


 دوهفته نامه الکترونیکی "شرقیان" چندی پیش گفتگوی مفصلی با هادی حیدری انجام داد که به دلیل طولانی بودن آن در دو شماره دست به انتشار آن زد.

حسین منصور – جلال افشار
....................................................................................

با اینکه حدود ۴۵ دقیقه تاخیر داشت ولی به اندازه کافی دوست داشتنی بود که برای ما این تاخیر ناراحت کننده نباشد. هادی حیدری راه جالبی را طی کرده از یک کاریکاتوریست تا دبیر بزرگ ترین و مدرن ترین حزب سیاسی ایران. هادی حیدری طراح "خاص ترین" کاریکاتور ایران است و هادی حیدری ...

اینکه هادی حیدری کیست و از کجا می گوید و چه می داند و چه فکر می کند موضوع حرف های ما بود. قرار بر این بود که مصاحبه ما ۳ بخش شود ، هادی حیدری کاریکاتوریست و کاریکاتور هایش ، هادی حیدری haditoons و هادی حیدری سیاست مدار. اما صحبت های ما آنقدر جالب شد که ترتیب کار ما به هم خورد و حاصل آن گفت و گویی شد از همه جا .

***

بدون کارهای کلیشه ای هادی خودش شروع کرد.

من سال ۷۳ با مجلات گل آقا وارد مطبوعات شدم. در جشنواره مطبوعات آن سال ما از طرف مدرسه به جشنواره رفته بودیم. من چون خیلی کاریکاتور کار می کردم بچه ها گفتند در مسابقه کاریکاتور غرفه گل آقا شرکت کنم. فردا برای دیدن نتیجه دوباره به جشنواره رفتم و دیدم که برنده شدم. حس خوبی داشتم. بعد چند تا کار دیگر را هم یک جا تحویل مسئول غرفه دادم. در تیر ۷۳ دو تا از کار های من را با عنوان صلح چاپ کردند و این انگیزه زیادی شد برای من ، همین باعث شد که بازهم همین کار را انجام بدهم تا سرانجام نامه‌ای آمد که همکاری خود را با ما ادامه بدهید حدود اواخر آذر یا اوایل دی نامه دیگری آمد که به دفتر مجله گل آقا دعوت شدم. روز ۷ دی ۷۳ که روز تولدم بود و من ۱۷ سالم بود و عضو تحریریه گل آقا شدم. آن موقع مرحوم فرجیان سردبیر بود و آقای سیامک ظریفی معاون ایشان . آقای ظریفی طرف من آمد و گفت : « حیدری تویی ؟ چقدر کوچولویی !‌ » آن موقع مرحوم فرجیان خیلی مفصل برای من توضیح داد که چه کاری باید بکنم و شرایط همکاری و خلاصه کلا در مورد کار در گل آقا برایم توضیح داد. به این ترتیب قرار شد من سه شنبه هر هفته آنجا بروم و سوژه را بگیرم و یک هفته روی آن کار کنم تا هفته بعد تحویل بدهم. از این جا فعالیت رسمی و جدی من آغاز شد.
ادامه...

Award Winners of 2nd LM Int'l Cartoon Competition/China


Grand Prize
of 1

Yuri Ochakovsky (ISRAEL)

 

Gold Prize of 4

Valentin Druzhinin (RUSSIA)

Tsocho Peev (BULGARIA)

Seyran Caferli (AZERBAIJAN)

Kustovsky Alexey (UKRAINE)

 

Honor Prize of 10

Semerenko Vlaolimir (RUSSIA)

Jayadev Babu Sajja (INDIA)

Janvary N.Misiak (POLAND)

CaRlos Augusto R.Nascimento (BRAZIL)

Jurij Kosobukin (UKRAINE)

Ivan Haramija (CROATIA)

Julian Pena-Pai (ROMANIA)

Majid Samarbaksh (IRAN)

He Fu Cheng (CHINA)

Milenko Kosanovic (SERBIA)